اخلاص

فرهنگی اجتماعی

اخلاص

فرهنگی اجتماعی

رازهای موفقیت در زندگی زناشویی

در زندگی زناشویی این نکات را فراموش نکنید



حفظ زندگی زناشویی

یکدلی، توانایی شناخت و درک احساسات طرف مقابل، مهم ترین بخش از رابطه دو نفره است

 

یکدلی، توانایی شناخت و درک احساسات طرف مقابل، مهم ترین بخش از رابطه دو نفره است، شما با به کاربردن احساساتی ساده و بدور از هر نوع شوخی و طعنه زدن می توانید گرمای زندگی زناشویی تان را حفظ کنید.


  

زندگی فراز و نشیب هایش زیاد است و ممکن است جر و بحث های کوچک به مشکلات بزرگ تبدیل شود. از همین امروز تصمیم بگیرید با جملات ساده و کاربردی زندگی تان را در لحظه اول فروپاشی نجات دهید. یادتان باشد این جملات به نظر غیر منطقی می آید اما در واقع بسیار موثر است و باعث می شود سراغ شوخی،طعنه و کنایه نروید.


به نظر من عالی هستی
این بهترین جواب به سوالاتی از این قبیل است که آیا این شلوار من را چاق نشان می دهد؟ اگرجوابی غیر از جواب بالا را بدهید می تواند باعث ایجاد ناراحتی شود. برن استین می گوید به زبان آوردن افکارتان یا گفتن هر چیز کوچیکی که به ذهنتان می رسد، می تواند به روابطتان آسیب جدی برساند.


من تو رو بیشتر از هر چیز و هر کس دیگه ای دوس دارم
طبق یک مطالعه اخیر، محققان این نمونه از صحبت کردن را مورد بررسی قرار دادند و دریافتند که افراد مورد بررسی، این نوع محبت ظاهری را هفته ای سه بار امتحان کردند. همانطور که احساسات واقعی به عنوان پایه زندگی محسوب می شود، محبت ظاهری هم می تواند به ادامه دوام رابطه کمک کند.


برای حفظ رابطه این را بگویید«من حالم خوبه»
طبق نظر "الیزابت برن استین ٝ مواقعی وجود دارد که همسرتان می خواهد بداند چه چیزی شما را ناراحت کرده اما بعضی مواقع فقط برای اطمینان مجدد از حال شما دائم جویای حالتان می شود. کارشناسان این دروغ مصلحتی را پوشش محافظتی می نامند که در واقع مانند یک سپر یا حفاظ، همسرتان را از استرس و نگرانی حفظ می کند.


من درک می کنم
حتی اگر تمام جزئیات حرف همسرتان رو متوجه نمی شوید اما باز هم مهم است که وانمود کنید تمام گرفتاری های او رو درک می کنید. یکدلی توانایی شناخت و درک احساسات طرف مقابل- مهم ترین بخش از هر رابطه ی دو نفره هست.

 

مسائل زناشویی

از همین امروز تصمیم بگیرید با جملات ساده و کاربردی زندگی تان را در لحظه اول فروپاشی نجات دهید

 

این شوخی ها را با همسرتان نکنید
شما با به کاربردن جمله های ما روزهای خوشی را در زندگی مشترک تان خواهید داشت پس سعی کنید این روزهای خوب را با شوخی های نامربوط با همسرتان خراب نکنید. بعضی از موضوعات بسیار ریز در زندگی وجود دارد که اگر آنها را رعایت نکنیم ، رابطه ما با همسرمان را به تدریج خراب می کنند ، پس بیایید با هم این رفتارها را بخوانیم و کنار بگذاریم !


طلاقت می دهم
 مثلا همسر شما می گوید "اگه یکماه آشپزی نکنم چیکار می کنی؟" بدترین جواب این است :"خب طلاقت میدم!" بعد هم غش غش میخندید و در پاسخ ناراحتی همسرتان می گویید :"بابا شوخی کردم" همسر شما هم ناراحت می شود و شما او را "بی جنبه" خطاب می کنید و یک شوخی ساده می شود بهانه ای برای جنجال ! خب حالا فرضا اگر خیلی مرد خوبی باشید از دل همسرتان هر طور شده در می آورید، اما یک اتفاق خیلی بد افتاده ، همسر شما نگران و مضطرب می شود، به فکر می رود ، ناراحت می شود ، در رابطه زناشویی اش کمی سرد می شود و ... البته منظورم این نیست که گاهی با یک شوخی کوچک همه چیز خراب می شود ، منظور این است که وقتی از این شوخی ها کردید کم کم عادت تان می شود و به تدریج تیشه به ریشه رابطه می زنید.


زن دوم می گیرم
شب دیر به خانه می آیید ، همسرتان می گوید :"کجا بودی تا این وقت شب؟" شما هم می گویید:"خونه دومی !!!" خیلی شوخی جالبی بود نه ؟ یا مثلا بدون هیچ بهانه ای مسئله زن دوم را مطرح می کنید ! مثلا به بچه هایتان می گویید:" آره دیگه کم کم میخوام یه مامان جدید براتون بیارم!" البته تجربه ی من ثابت کرده مردانی که از این شوخی ها می کنند ، کسانی هستند که هیچ وقت این کار را نمی کنند ! ولی باز هم می گویم این شوخی ها تیشه به ریشه زندگی می زند.


وصیت نامه منو بیارید
آقا یک سرماخوردگی کوچک گرفته ، به همسرش می گوید :" خانم اون قلم و کاغذ رو بردار بیار آخرین وصیت هام رو بکنم." یا مثلا زیاد دیدم آقایانی که تا مشکلی در کارشان پیش می آید می گویند :" خانم اون وسایل ما رو جمع کن امروز فرداست که با مامور بیان دنبالم." یا "سعی کن ماهی یه بار بیای ملاقاتم و کمپوت آناناس هم بیاری!"


شوخی های فیزیکی
یک سری شوخی هایی هست که ما در فضای دوستانه خودمان انجام می دهیم ، مثلا با بیل می زنیم توی سر رفیقمان و به مدت نیم ساعت با هم می خندیم ! یا دوستمان با لگد ما را سه متر جلوتر پرتاب می کند ! خب اینها در فضای مردانه همه نشانه محبت و دوست داشتن است ! ولی هرگز از این شوخی ها با همسرتان نکنید ، خانم ها احساسات بسیار قوی ای دارند..


شوخی توهینی
باز هم این یک نوع دیگر از خوشمزگی های به جا مانده از دوران مجردی است ! البته منظورم از فحش ، حرفی است که توهین تلقی شود ، همسر شما ممکن است چیزی نگوید و یا عادت کرده باشد ، ولی باور کنید شروع با این واژه های ساده زندگی خیلی ها را به مرز طلاق کشانده است. خواهش می کنم از این الفاظ استفاده نکنید.


شوخی در مورد خانواده همسر
مثلا خانمی به همسرش می گوید :" اگر مشکلی پیش اومد بابای من هست که کمکمون کنه" شما هم قصدی ندارید و به شوخی می گویید :" بابای تو هنوز قسط جهیزیه ات رو داده که بخواد کاری کنه حالا !" این شامل شوخی با اعضای خانواده مخصوصا بزرگترها یعنی فرضا با پدر همسرتان یا مادر همسرتان شوخی ای کنید که دور از شان آنها باشد و یا بی ادبی محسوب شود.


مسخره کردن
مسخره کردن همیشه بد است ، مسخره کردن همسر بدتر و مسخره کردن همسر در حضور دیگران بدترین کار ممکن ! این مسخره کردن می تواند جنبه های مختلفی داشته باشد ، همسرتان کاری را درست انجام نداده شما با این کلمات او را صدا می کنید " نابغه ! آی کیو ! دانشمند ! "یا مسخره کردن قد ، هیکل یا لهجه همسر که این هم بسیار بد و زننده است ، مسخره کردن غذا را هم زیاد دیده ام.

انتظار بی پایان مادر سه شهید برای برگشت فرزند مفقود‌الاثرش/ دستان مادر دخترش را به خاک سپرد


مادر شهیدان شهناز، حسین و ناصر حاجی‌شاه از شهادت سه فرزندش صحبت کرد و گفت: دخترم برای رسیدگی به وضعیت مجروحان در خرمشهر بود که پس از اصابت گلوله‌های خمسه خمسه عراقی‌ها و اصابت آن به کمر دخترم در تاریخ 8 مهر 1359 در سن 26 سالگی به شهادت رسید.
به گزارش حوزه دفاعی امنیتی باشگاه خبرنگاران، هفته دفاع مقدس فرصت گرانبهایی برای واکاوی و بازشناسی حماسه عظیم ملتی است که با هدایت و حمایت رهبر عظیم‌الشأن انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی (ره) و با ایثار و مقاومت رزمندگان غیور میهن اسلامی افسانه شکست‌ناپذیری و سلطه‌گری قدرت‌های جهانی به ویژه آمریکا جنایتکار را باطل و برتری ایمان و اراده ملت استوار ایران را به عنوان یکی از عبرت‌های بزرگ تاریخ معاصر اثبات کرد.  
 
برتری نظامی رزمندگان اسلام در پرتو ایمان و اراده راسخ و محکم آنها و چنگ انداختن به ریسمان الهی همواره از نکات قابل توجه بوده است لذا به بهانه قرار گرفتن در هفته دفاع مقدس گفتگویی با مادر سه شهید بزرگوار شهناز، حسین و ناصر حاجی‌شاه داشته‌ایم.  
 
مادر 82 ساله این شهدای بزرگوار اکنون دارای عارضه قلبی است، حاضر به گفتگویی کوتاه با ما درباره سه فرززندش شد.
 
این مادر در ابتدا از فرزندش شهناز که زودتر از دو پسرش شهید شده است می‌گوید: بعد از شروع جنگ و تعطیلی دانشگاه‌ها شهناز در گروه مکتب قرآن فعالیت می‌کرد و به خاطر آموزش‌هایی که در حوزه کمک‌های اولیه دیده بود از مجروحان و رزمندگان مراقبت می‌کرد و برای آموزش و کمک‌‌رسانی به روستاهای منطقه نیز سر می‌زد.  
 
وی درباره شهادت دخترش می‌گوید: دخترم برای رسیدگی به وضعیت مجروحان در خرمشهر بود که پس از اصابت گلوله‌های خمسه خمسه عراقی‌ها و اصابت آن به کمر دخترم در تاریخ 8 مهر 1359 در سن 26 سالگی به شهادت رسید.  
 
مادر سه شهید ادامه داد:‌ شهناز فرزند دوم خانواده بود و پس از نذر و نیاز به دنیا آمده بود چرا که همسرم علاقه زیادی به فرزند دختر داشت.
 
این مادر شهیدان گفت: در آن روزها که خرمشهر اشغال شده بود ما در حسینیه اصفهانی‌ها زندگی می‌کردیم چرا که منزل‌مان در منطقه‌ای بود که احتمال بمباران آن وجود داشت.  
 
وی درباره نحوه اطلاع از شهادت دخترش می‌گوید: آن شب شهید جهان‌آرا و احمدی که همسایه نزدیک ما بودند مدام رفت و آمد می‌کردند و به طرز عجیبی به من نگاه می‌کردند و من فکر کردم ناصر و حسین شهید شده‌اند اما آنها گفتند چیزی نیست فقط شهناز مجروح شده و در بیمارستان است.  
 
این مادر شهید ادامه داد: ساعت 4 نصفه شب به بیمارستان رفتیم و در آنجا فهمیدم که دخترم شهید شده است و باید آنرا از دوست هم‌نامش شهناز که در کنار هم شهید شده بودند شناسایی می‌کردم. شناسایی دخترم سخت بود به حدی که من فقط از بخشی از لباس و قسمت کوچکی از صورتش او را شناختم، آن روز شهناز محمدی دفن شد اما چون همسر من دزفول بود اجازه دفن ندادند.
 
وی در ادامه یادآور شد:‌ تا اینکه ساعت 2 بعدازظهر 9 مهر به همراه پسرش ناصر و دو نفر دیگر، دخترش را در قبرستان خرمشهر به خاک سپرده است.  
 
این مادر سه شهید اضافه کرد: آن لحظه حال خوشی نداشتم و حتی الان هم افسوس می‌خورم که چرا آن روز نتوانستم با شهناز صحبت کنم فقط در آخرین لحظه که می‌خواستم خاک روی پیکرش بریزم به دخترم گفتم تو را به خدا و حضرت زهرا قسم می‌دهم برای پیروزی کشور و امام‌مان دعا کن.  
 
این مادر بزرگوار نقل می‌کرد که یک روز شهناز در خواب به مادرش گفته است که مادر من چرا اینقدر ناراحتی، من به همان جایی رفتم که خودم خواستم پس شما ناراحت نباش من حواسم به شما هست.  

این مادر سه شهید در ادامه درباره فرزند 18 ساله شهیدش حسین می گوید: حسین از شروع جنگ در خرمشهر فعالیت می‌کرد و مسئول حمله اسلحه بود، که تقریبا یک ماه بعد از دخترم شهناز، در تاریخ 4 آبان 1359 در کوت شیخ روی پل خرمشهر با تیرباران عراقی ها به همراه دوستش سید به شهادت رسیدند. 

وی گفت: یکی از دوستان حسین که مجید نام داشت در آن روز روی پل مجروح شده بود و سینه خیز خود را به شهر رسانده بود و سپس برای درمان به تبریز منتقل شده بود و ما نیز به این امید که حسین نیز در کنا ر او باشد بیمارستان های تبریز و تهران را جستجو کردیم اما فهمیدیم که حسین به شهادت رسیده است.

این مادر شهید با کشیدن آهی از دل که نشان از امید داشت، گفت: جسد فرزندم حسین هنوز به دستمان نرسیده است و مفقود الاثر است.

این مادر بزرگوار می‌گفت: هنوز چشم انتظارم و چشم از در کوچه برنمیدارم و منتظر حسین عزیزم هستم، حتی دقیقه‌ای نمی‌توانم از خانه دور شوم و احساس می‌کنم هر آن ممکن است حسین برگردد و من خانه نباشم. 

وی نقل می کرد: من همیشه به خاطر حسین ام ناراحت بودم، حسین حتی به خواب من نمی‌آید اما در آن روزها خدا بیامرز مادر شهید جهان آرا می‌گفت پسرم حسین را در خواب دیده که از ناراحتی من ناراحت است، و من از ان روز تصمیم گرفتم برای آسوده خاطر بودن و رضایت حسینم زیاد ناراحتی نکنم. 

وی درباره سومین فرزند شهیدش ناصر می گوید: ناصر 24 آبان 1361 به ماموریتی در شادگان رفته بود که به شهادت رسید و تمام تنش در اثر گلوله سوراخ سوراخ شده بود، پسرم در موقع شهادت 27 ساله بود، ناصر قبل از شهادت هر وقت با من صحبت می کرد میگفت مادر جان اگر شهید شدم مرا کنار خواهرم شهناز دفن کنید و ما نیز همین کار را کردیم.

وی نقل می کرد که در خرمشهر در حسینیه اصفهانی ها زندگی می کردند و آن روزها انقدر شهدا زیاد بودند که اینها نیز در کندن قبر و به خاک سپاری شهیدان به مردان کمک می کردند. 

این مادر سه شهید می‌گفت: در آن روزها روی همان پلی که حسینم شهید شده بود چند تکه استخوان پیدا شده بود و من همش در این فکر بودم که حتما اینها مال حسین من است و آنها را در کنار مزار شهناز به خاک سپردم و اگرآن استخوانها ما فرزند من باشد، اکنون سه فرزندم شهناز و حسین و ناصر در کنار هم هستند.

این مادر صبور می‌گوید خوشحالم که فرزندانم در این راه خدا و کشورمان ایران شهید شده اند و خدا را شاکرم.

فرزندانم نعمت‌هایی بودند که خداوند به من عطا کرده بود و خداوند نیز به مرحله شهادت رساندشان. من روزهای سختی را پشت سر گذراندم اما راضی ام به رضای خدا و جز شکرگذاری کاری نمی کنم.

این مادر سه شهید، چهار فرزند دیگر دارد و بعد از فوت همسرش با آنها زندگی می کند. 

این مادر ادامه یادآوری کرد: که چند روز دیگر سالروز شهادت دخترم شهناز است که در این روز معمولا با تهیه مقداری شیرینی و میوه به شیرخوارگاه آمنه می‌رود و چون دخترش در آخرین روزهای قبل از شهادتش از مارش خواسته بود خورشت فسنجان برایش درست کند، به یادش در این روز این غذا را درست می کند.

این مادرسه شهید در سالروز شهادت حسین و ناصر نیز با میوه و شیرینی به یک بهزیستی معلولان ذهنی در رسالت و آسایشگاه کهریزک می‌رود و روز شهادت فرندانش را اینگونه یاد می‌کند. 

دوئل تیمسار حسن آبشناسان و صدام حسین


آن موقع که صدام شهرهای ایران را موشک باران و بمباران می کرد، تیمسار آبشناسان نامه‌ای به او نوشت:

«اگر جناب صدام حسین ژنرال است و فنون نظامی را خوب می‌داند و نظریه‌پرداز جنگی است، پس به راحتی می‌تواند در دشت عباس با من و دوستان جنگ آورم ملاقات کند و با هر شیوه‌ای که می‌پسندد، بجنگد؛ نه این‌که با بمب افکن‌های اهدایی شوروی محله‌های مسکونی و بی‌دفاع را بمباران کند و مردم را به خاک و خون بکشد.»
در جواب نامه، صدام، ژنرال قادر عبدالحمید را با گروه ویژه‌اش به دشت عباس فرستاد تا به تیمسار آبشناسان یک جنگ تخصصی را نشان بدهد. سال‌ها قبل در اسکاتلند تیمسار آبشناسان، ژنرال عبدالحمید و گروهش را در مسابقه کوهنوردی ارتش‌های منتخب جهان دیده بود. آن‌جا گروه او اول شد و عراقی‌ها هفتم شدند. حالا در میدان جنگ حقیقى دوباره مقابل ژنرال قادر عبدالحمید قرار گرفت و بعد از یک درگیری طولانى، لشکرش را شکست داد و خود او را اسیر کرد.
مهرماه سال ۶۴ ، خبر شهادت تیمسار آبشناسان از رادیو عراق با شادی و مارش پیروزی پخش شد.
شهید حسن آبشناسان فرمانده قرارگاه شمالغرب حمزه سیدالشهدا و فرمانده لشکر ۲۳ نوهد ارتش در سال ۱۳۱۵ در در تهران به دنیا آمد.
این شهید عزیز در سال ۱۳۳۶ با اخذ مدرک دیپلم وارد دانشکده افسری شد.
در سال ۱۳۳۹ با درجه ستوان دومی فارغ‌التحصیل گشت و یک سال بعد دوره مقدماتی را به پایان رساند. پس از آن، در اولین دوره «رنجر»، «دوره‌های عالی ستاد فرماندهی»، «دوره‌های چتربازی و تکاوری» در داخل و خارج کشور، شرکت نموده و تمامی این مراحل را با موفقیت پشت سر گذاشت.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، به درجه سرهنگی ارتقاء یافت و فرماندهی «یگان جنگهای نامنظم در قرارگاه سیدالشهدای ارتش» را بر عهده گرفت.
شهید آبشناسان با تشکیل سپاه، نیروهای جدید را در «آموزشگاه سعدآباد» تحت تعلیم خود قرار داد و در سال ۱۳۶۳، مطابق حکم رسمی «قرارگاه رمضان»، فراهم نمودن زمینه‌های آموزش جنگهای نامنظم سپاه به وی واگذار گشت.
درود بر روان پاک شهید آبشناسان

هبر معظم انقلاب در حکمی حجت‌الاسلام رئیسی را به تولیت آستان قدس رضوی منصوب کردند


رهبر معظم انقلاب در حکمی حجت‌الاسلام رئیسی را به تولیت آستان قدس رضوی منصوب کردند

رهبر معظم انقلاب اسلامی در حکمی حجت‌الاسلام رئیسی را به تولیت آستان قدس رضوی منصوب کردند.
رهبر معظم انقلاب در حکمی حجت‌الاسلام رئیسی را به
 تولیت آستان قدس رضوی منصوب کردند؛به گزارش گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان، حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در حکمی حجت‌الاسلام سیّد ابراهیم رئیسی را به تولیت آستان قدس رضوی علیه‌السلام منصوب کردند.

متن حکم رهبر انقلاب اسلامی به این شرح است:
 
بسم الله الرّحمن الرّحیم

جناب حجت‌الاسلام آقای حاج سیّد ابراهیم رئیسی دامت برکاته

اکنون که جناب حجت‌الاسلام و المسلمین آقای طبسی رحمةالله علیه پس از سالها تلاش مخلصانه و موفق در خدمتگزاری به بارگاه مبارک و منور حضرت علی‌بن موسی الرضا علیه آلاف التحیه و الثناء به سرای باقی شتافته و در جوار مضجع شریف آرمیده‌اند، جنابعالی را که خود نشأت‌یافته‌ی آن دیار پر برکت، و برخوردار از صلاح و امانت، و کارآزموده در مدیریت‌های کلان می‌باشید، به تولیت آن آستان نورانی و مقدس منصوب می‌کنم و توجه آن جناب را به نکاتی معطوف می‌دارم:

۱-     خدمتگزاری آستان قدس رضوی، افتخار معنوی بزرگ و زمینه‌ی بهره‌مندی از روحانیت آن خورشید فروزان و تقرّب به ساحت ولایت آن مهر درخشان است. این فرصت کم‌نظیر را مغتنم بشمارید و همه‌ی توش و توان خود را مصروف آن سازید و سرمایه‌های معنوی را که بحمدالله از آن برخوردارید، در پرتو آن افزایش دهید.

۲-    خدمت به زائران آن بارگاه مقدس بویژه ضعفاء و نیازمندان را از رؤس برنامه‌های خود قرار دهید.

۳-    خدمت به مجاوران و بویژه مستمندان و مستضعفان وظیفه‌ی دیگری است که شایسته است به آن اهتمام ورزید.

۴-    آستان قدس ظرفیت فرهنگی عظیمی است که می‌تواند در فضای عمومی کشور و جهان اسلام اثرگذاری کند؛ شایسته است با کمک خبرگان فرهنگی، بیشترین بهره از این ظرفیت کم‌نظیر در ترویج معارف قرآنی و مکتب اهل‌بیت علیهم‌السلام گرفته شود.

۵-    مجموعه‌ی فضاها و بناهای آستان قدس گنجینه‌ی منحصر به فردی از هنر معماری اسلامی و ظرائف و لطائف علمی و هنری پر مضمون ملت ایران است؛ نگهداری و نگهبانی از این موزه‌ی عظیم که در زمان تولیت فقید به نزدیک ده برابر گذشته ارتقاء یافته از جمله‌ی وظائف بزرگ و شایسته‌ی توجه است.
۶-    حفاظت از موقوفات و بهره‌گیری بهینه از آن در مصارف خود که متولی فقید بدان اهتمامی ویژه داشتند و بویژه بهره‌مند ساختن تهیدستان نقاطی از کشور که آن موقوفات در آن قرار دارند، بر حسب گنجایش وقفنامه‌ها نیز وظیفه‌ی بزرگ دیگری است.

۷-    سامان بخشیدن به بنگاههای اقتصادی و خدماتی آستان قدس رضوی و انضباط قانونی آنها نیز باید همواره مد نظر بوده از آن غفلت نشود.

بار دیگر جنابعالی را به استمداد از انوار مقدسه‌ی آن مضجع روحانی که بیشک به توفیق در انجام این وظائف کمک شایانی خواهد کرد و نیز به نکته‌های ۲ و ۳ توصیه می‌کنم و رحمت و مغفرت و رضوان الهی را برای متولی فقید سعید که در مدیریت و پیشرفت این دستگاه عظیم سعی وافر و خالص مبذول داشتند مسألت می‌نمایم و توفیق جنابعالی و همه خدمتگزاران آن آستان رفیع را همراه با تشکر از زحمات آنان از خداوند متعال خواستارم.
 
والسلام علیکم و رحمةالله

سیّد علی خامنه‌ای

۱۷/ اسفند ماه/ ۱۳۹۴

ینیه جماران سال59/رادیو نفتی دهه 20/تلویزیون های سیاه و سفید دهه50/نعل بندی در همدان


حسینیه جماران سال59/رادیو نفتی دهه 20/تلویزیون های سیاه و سفید دهه50/نعل بندی در همدان

گاهی اوقات دیدن یک عکس قدیمی خاطرات بسیاری را در ذهن ما یادآوری می کند.
به گزارش گروه فضای مجازی باشگاه خبرنگاران جوان؛ همیشه دیدن عکس های قدیمی در فضای مجازی برای کاربران جذاب بوده است. روزانه هزاران تصویر از این نوع عکس ها در دنیای وب از سوی وب گردهای خوش ذوق به اشتراک گذاشته می شود.

انتشار این نوع عکس ها برای بسیاری از کاربران، که تا کنون از دیدنشان غافل بوده اند بسیار جذاب و مهیج است. تصاویری که در زیر مشاهده می کنید شاید هنگام شکار توسط عکاس به نظر مهم نمی آمد، اما بعد از گذشت سال ها این عکس ها روایت گر خاطرات آن سال هاست.


حسینیه جماران سال59/رادیو نفتی دهه 20/تلویزیون های سیاه و سفید 
دهه50/نعل بندی در همدان

عکسی جالب و خاطره انگیز از میوه فروشی های محل



حسینیه جماران سال59/رادیو نفتی دهه 20/تلویزیون های سیاه و سفید 
دهه50/نعل بندی در همدان

کارخانه کبریت ممتاز در تبریز


حسینیه جماران سال59/رادیو نفتی دهه 
20/تلویزیون های سیاه و سفید دهه50/نعل بندی در همدان

نعل بندی در همدان قدیم


حسینیه جماران سال59/رادیو نفتی دهه 
20/تلویزیون های سیاه و سفید دهه50/نعل بندی در همدان

خیابان فردوسی تهران در سال 1347


حسینیه جماران سال59/رادیو نفتی دهه 
20/تلویزیون های سیاه و سفید دهه50/نعل بندی در همدان

اعلام تغییر نام 19 خیابان در روزنامه پس از وقوع انقلاب


حسینیه جماران سال59/رادیو نفتی دهه 20/تلویزیون های سیاه و سفید 
دهه50/نعل بندی در همدان

تابلوی جالب سلمانی در زمان های قدیم

حسینیه جماران سال59/رادیو نفتی دهه 20/تلویزیون های سیاه و سفید 
دهه50/نعل بندی در همدان

تلویزیون های مبله و سیاه و سفید دهه 50 و 60


حسینیه جماران سال59/رادیو نفتی دهه 
20/تلویزیون های سیاه و سفید دهه50/نعل بندی در همدان

رادیو نفتی در دهه20


حسینیه جماران سال59/رادیو نفتی دهه 20/تلویزیون های سیاه و سفید 
دهه50/نعل بندی در همدان

سخنرانی امام خمینی در سال 59 در حسینیه جمارن


حسینیه جماران سال59/رادیو نفتی دهه 
20/تلویزیون های سیاه و سفید دهه50/نعل بندی در همدان

کالسکه سواری در دهه 20


حسینیه جماران سال59/رادیو نفتی دهه 
20/تلویزیون های سیاه و سفید دهه50/نعل بندی در همدان

فوران نفت از اولین چاه نفت در مسجد سلیمان در ساعت 4صبح 1287





تاریخ : دوشنبه 17 اسفند 1394 | 18:52 | نویسنده : ضرغام | نظرات (0)

حسینیه جماران سال59/رادیو نفتی دهه 20/تلویزیون های سیاه و سفید دهه50/نعل بندی در همدان

گاهی اوقات دیدن یک عکس قدیمی خاطرات بسیاری را در ذهن ما یادآوری می کند.
به گزارش گروه فضای مجازی باشگاه خبرنگاران جوان؛ همیشه دیدن عکس های قدیمی در فضای مجازی برای کاربران جذاب بوده است. روزانه هزاران تصویر از این نوع عکس ها در دنیای وب از سوی وب گردهای خوش ذوق به اشتراک گذاشته می شود.

انتشار این نوع عکس ها برای بسیاری از کاربران، که تا کنون از دیدنشان غافل بوده اند بسیار جذاب و مهیج است. تصاویری که در زیر مشاهده می کنید شاید هنگام شکار توسط عکاس به نظر مهم نمی آمد، اما بعد از گذشت سال ها این عکس ها روایت گر خاطرات آن سال هاست.


حسینیه جماران سال59/رادیو نفتی دهه 20/تلویزیون های سیاه و سفید 
دهه50/نعل بندی در همدان

عکسی جالب و خاطره انگیز از میوه فروشی های محل



حسینیه جماران سال59/رادیو نفتی دهه 20/تلویزیون های سیاه و سفید 
دهه50/نعل بندی در همدان

کارخانه کبریت ممتاز در تبریز


حسینیه جماران سال59/رادیو نفتی دهه 
20/تلویزیون های سیاه و سفید دهه50/نعل بندی در همدان

نعل بندی در همدان قدیم


حسینیه جماران سال59/رادیو نفتی دهه 
20/تلویزیون های سیاه و سفید دهه50/نعل بندی در همدان

خیابان فردوسی تهران در سال 1347


حسینیه جماران سال59/رادیو نفتی دهه 
20/تلویزیون های سیاه و سفید دهه50/نعل بندی در همدان

اعلام تغییر نام 19 خیابان در روزنامه پس از وقوع انقلاب


حسینیه جماران سال59/رادیو نفتی دهه 20/تلویزیون های سیاه و سفید 
دهه50/نعل بندی در همدان

تابلوی جالب سلمانی در زمان های قدیم

حسینیه جماران سال59/رادیو نفتی دهه 20/تلویزیون های سیاه و سفید 
دهه50/نعل بندی در همدان

تلویزیون های مبله و سیاه و سفید دهه 50 و 60


حسینیه جماران سال59/رادیو نفتی دهه 
20/تلویزیون های سیاه و سفید دهه50/نعل بندی در همدان

رادیو نفتی در دهه20


حسینیه جماران سال59/رادیو نفتی دهه 20/تلویزیون های سیاه و سفید 
دهه50/نعل بندی در همدان

سخنرانی امام خمینی در سال 59 در حسینیه جمارن


حسینیه جماران سال59/رادیو نفتی دهه 
20/تلویزیون های سیاه و سفید دهه50/نعل بندی در همدان

کالسکه سواری در دهه 20


حسینیه جماران سال59/رادیو نفتی دهه 
20/تلویزیون های سیاه و سفید دهه50/نعل بندی در همدان

فوران نفت از اولین چاه نفت در مسجد سلیمان در ساعت 4صبح 1287