سیج باید روز به روز توسعه پیدا کند و قوی شود ... روحیه بسیجی باید فراگیر شود.
بسیج همزاد با انقلاب اسلامی و همراز آن و همگام با تحولات و رخدادهای انقلاب است، بسیج آشکارتر و معرفتر از ان است که تعریف شود. در واقع واژه ای شفافتر و دوست داشتنی تر از آن در ادبیات رایج پیدا نمی شود تا بدان توصیف گردد، و بسیجیان شناخته شده تر از آن هستند که نیازمند می پردازیم تا سیمای بسیجیان را در نگاه مقتدای خویش به نظاره بنشینیم و دلها را بدان بسپاریم.
بدیهی است در فضای سیاسی و رسانه ای موجود و تکاپوی جریانها و نخبگان برای دستیابی به فرصت های خدمت به جامعه و تهدیدها و فرصت های پیش روی، بسیج همچنان و بدون وقفه نقش خویش را در حراست از انقلاب اسلامی، حفاظت از دستاوردهای انقلاب اسلامی، پشتیبانی از ولایت مطلقه فقیه، مقابله با تهدیدها و توطئه های گوناگون دشمنان و جذب و سازماندهی آحاد مردم ایفا می نماید و در این مسیر با استقبال عمومی نیز مواجه می گردد و اعتماد زاید الوصف جوانان و آحاد مردم در اقشار مختلف بسیجیان را در انجام وظیفه سنگین خویش راسخ تر و ثابت قدم تر می سازد، در عین حال با بی مهری ها و چالش هایی نیز مواجه می گردد که عاشقانه آنها را تحمل می کند و چون مقتدای خویش دم فرو می بندد
از نوشته های زیبای شهید آوینی,,,
سوار تاکسی بین شهری شدم، مسیرم تهران بود.
اصلا با راننده درباره مقدار کرایه صحبتی نکردم از بابت پول هم نگران نبودم
اما وسط راه که بیابان بود، دست کردم تو جیب راست شلوارم ولی پول نبود…!
جیب چپ نبود… جیب پیرهنم!
نبود که نبود … گفتم حتما تو کیفمه!
اما خبری از پول نبود…
به راننده گفتم: اگر کسی رو سوار کردی و بعد از طی یک مسیری به شما گفت که
پول همراهم نیست، چیکار میکردی ؟!!
گفت: به قیافه اش نگاه می کنم!
گفتم : الان فرض کن من همان کسی باشم که این اتفاق براش
افتاده…!!! یکدفعه کمی از سرعتش کم کرد و نگاهی از آینه به من انداخت
و گفت : به قیافه ات نمیاد که آدم بدی باشی ، می رسونمت … .
خدای من!
من مسیر زندگی ام رو با تو طی کردم به خیال اینکه توشه ای دارم
اما الان هرچه نگاه می کنم ، می بینم هیچی ندارم، خالیه خالی ام …
فقط یک آه و افسوس که مفت عمرم از دست رفت …
خدایا ما رو می رسونی؟؟؟ یا همین جا وسط این بیابان سردرگمی پیاده مون میکنی؟؟؟
الهی و ربی من لی غیرک ...صبح روز ۱۳ آبان ۱۳۵۷ ه.ش دانش آموزان در حالی که مدارس را تعطیل کرده بودند رو به سوی دانشگاه نهادند تا بار دیگر پیوندشان را با رهبر بت شکن خویش به جهان اعلام نمایند.
این جوانان پرشور گروه گروه داخل دانشگاه شدند و به همراه دانشجویان و گروههای دیگری از مردم در زمین چمن دانشگاه اجتماع کردند. مأموران شاه، دانشگاه را به محاصره خود درآورده بودند تا چنانچه فریاد حق طلبانه از گلویی برخاست آن را با گلوله پاسخ دهند
دانش آموزان در کناره نرده ها و زمین چمن اجتماع کرده بودند و فریاد مقدس “الله اکبر” آنان فضا را می شکافت و تا فاصله های دور طنین می انداخت.
ساعت یازده صبح مأموران ابتدا چند گلوله گاز اشک آور در میان دانش آموزان و دانشجویان پرتاب کردند. اجتماع کنندگان در حالی که به سختی نفس می کشیدند، صدای خود را رساتر کردند و با فریاد دشمن شکن “الله اکبر” لرزه بر اندام مأموران مسلح شاه افکندند.
در این هنگام تیراندازی آغاز شد و لاله های انقلاب یکی پس از دیگری در خون غلتیدند جوانان با فریاد الله اکبر و با شعارهای مرگ بر امریکا و مرگ بر شاه به شهادت رسیدند و انقلاب خونین اسلامیشان را تداوم بخشیدند و دشمنان اسلام را بیش از پیش به رسوایی و شکست کشاندند.
در این واقعه ۵۶ تن شهید و صدها نفر مجروح شدند.
امام خمینی (ره) در پیامی که به همین مناسبت از پاریس برای امت قهرمان ایران فرستادند، فرمودند:
“عزیزان من صبور باشید که پیروزی نهایی نزدیک است و خدا با صابران است. ایران امروز جایگاه آزادگان است… من از این راه دور چشم امید به شما دوخته ام… صدای آزادیخواهی و استقلال طلبی شما را به گوش جهانیان می رسانم”.
از آن تاریخ به بعد، سیزدهم آبان ماه با عنوان روز دانش آموز، به عنوان حماسه خونین لاله های انقلاب در جریان نهضت اسلامی گرامی داشته میشود.
***
واقعه به نقل از یک شاهد عینی:
“شنبه ۱۳ آبان سال ۱۳۵۷ ساعت ۱۱ صبح، بیش از هفت هزار دانش آموز و دانشجو و دیگر طبقات مردم در محوطه دانشگاه تهران گرد آمده و عده ای سرگرم تماشای نمایشگاه عکس بودند و گروهی به سخنرانی گوش می کردند که ناگهان یک کپسول گاز اشک آور در هوا چرخید و روی زمین دانشگاه فرود آمد.
عده ای سراسیمه به سوی در ورودی دانشگاه دویدند، ولی در همین موقع صدای تیراندازی بلند شد. سربازان از پشت میله های دانشگاه به سوی مردم شلیک کردند. هنوز فریادهای “نترسید تیراندازی هوایی است” بلند بود که دانشجویی به زمین غلتید، از این لحظه به بعد دانشگاه و خیابان های اطراف آن مبدل به صحنه جنگ و گریز شد.
دانشجویان و دانش آموزان قصد داشتند آن روز به سوی منزل مرحوم آیت الله طالقانی راه پیمایی کنند. درست هنگامیکه عزم خروج از دانشگاه کردند با تیراندازی نیروها مواجه شدند و به دنبال آن دانشگاه صحنه برخوردهای خونین شد. مجروحان توسط دانشجویان به بیمارستان منتقل شدند.”
در همان ساعات اولیه نیروهای ضربت وارد دانشگاه شدند و دانشجویان و دانش آموزان برای مقابله با این حمله آتش افروختند و به دنبال آن مأموران پس از چند متر پیشروی در دانشگاه آنجا را ترک کردند.
با شدت گرفتن تظاهرات، مأموران حکومت نظامی خیابان های اطراف دانشگاه و قسمتی از خیابان انقلاب را بستند و دانشجویان و دانش آموزان در خیابانهای اطراف پراکنده شدند. تظاهر کنندگان در چند نقطه خیابانهای جمهوری اسلامی و ولی عصر (عج) و خیابان های منشعب از آن آتش افروختند و با دادن شعار الله اکبر و لا اله الا الله خود را از حملات ددمنشانه مأموران نجات می دادند.
ساعت دو بعداز ظهر مجدداً سربازان حکومت نظامی بر روی دانشجویان و دانش آموزان که در داخل دانشگاه بودند، تیراندازی کردند که در همان لحظات اول عده ای از دانشجویان به زمین افتادند و در خون غلتیدند. دانشجویان و دانش آموزان با پلاکاردهایی که در آن شمار کشته شدگان دانشگاه را نوشته بودند با دادن شعار الله اکبر خمینی رهبر به راه پیمایی پرداختند. جنگ و گریز مأموران نظامی با دانشجویان و دانش آموزان تا پاسی از شب ادامه داشت …”
السلام علیک یا ابا عبدالله ( علیه السلام)
محرم برای ما «فروردین جان » است و عاشورا برای ما «بهار ایمان » .
هرجا که شیعه ای زندگی می کند، در این ایام با عطر عاشورا معطر می شود ودلش بی قرار کربلا می گردد و با حضور در مجالس حسینی و دسته های عزاداری و حسینیه ها و باسوگواری و عرض ادب به ساحت حضرت اباعبدالله ( علیه السلام) جان تازه ای می گیرد و با اهل بیت عصمت و سالار شهیدان و شهدای کربلا پیوند می خورد .
مکتب عاشورا، دانشگاه عزت و حماسه و ایمان است و ما هم افتخار می کنیم که در این مدرسه عشق وایثار، ثبت نام کنیم و درس های آن را بیاموزیم و در زندگی به کار بندیم .
عاشورای حسینی برای ما درس ها و پیام های بسیاری دارد . ده پیام از این قیام را مرور می کنیم:
1 . عزت و سربلندی مسلمان، در سایه جهاد و شهادت ومبارزه در راه حق و عدالت است . مرگ شرافتمندانه در این راه، «حیات ابدی » است و زندگی با خواری و خفت تن دادن به زبونی و ذلت، «مرگ تدریجی » است .
2 - تکلیف یک مسلمان متعهد، دفاع از ارزش های دینی، دعوت به پاکی و نیکی، «امر به معروف ونهی ازمنکر» ، اصلاح جامعه و مبارزه با مفاسد ومنکرات و انحرافات است واگر این فریضه ترک شود، بدان مسلط می شوند و سقوط جامعه حتمی است . قیام کربلا برای عمل به همین تکلیف بود .
3 - شهادت طلبی، سلاحی است که هر امتی به آن مسلح شود، شکست ناپذیر می گردد . خون بر شمشیر پیروز است و شهیدان راه خدا زندگان همیشه تاریخ و سرمایه های الهام بخش جوامعند . پس برای عزت یک جامعه، باید «فرهنگ شهادت طلبی » را ترویج کرد .
4 - فلسفه قیام کربلا، احیای دین و ترویج نماز وگسترش معنویات ومبارزه با منکرات است . پیروان اباعبدالله ( علیه السلام) با ایمان و عمل و تقوا و جهاد خویش، نشان می دهند که این فلسفه را شناخته و آن را پذیرفته اند و در راه آن تلاش می کنند .
5 - برای یک مسلمان، بالاتر از هر چیز، عمل به وظیفه و انجام تکلیف است، هرچه باشد و هرجا باشد، چه با فتح نظامی، چه با شهادت، چه با ماندن، چه با رفتن، چه با فریاد، چه با سکوت، قیام برای خدا شکست ندارد و هرکه به «وظیفه » عمل کند، پیروز است، هرچند در ظاهر شکست بخورد .
6 - مدعیان مسلمانی بسیارند . اما در صحنه امتحان است که مؤمنان صادق و مدعیان دروغین و منافق شناخته می شوند . آنان که در جبهه نبرد حق و باطل، به هر بهانه ای امام حق را یاری نکنند و خود را کنار بکشند و به گوشه عافیت و راحت بخزند، مردود شدگان این امتحانند، هرچند سابقه درخشان ایمانی و انقلابی داشته باشند .
7 - اگر چهره های شاخص و افراد نافذ و مورد توجه جامعه - «خواص امت » - در لحظه های حساس به وظیفه خود عمل نکنند، جامعه را به ذلت و حیرت وافکار را به انحراف واسلام و تشیع را به انزوا می کشانند . «رسالت خواص » ، بسی سنگین است و تکلیف آگاهان، بسی خطیر و حساس!
8 - شیعیان حسین ( علیه السلام) و پیروان فرهنگ عاشورا، هرگز با دشمنان اسلام و مسلمین سازنش نمی کنند و عزت و سربلندی خود را به زندگی حقیرانه و بردگی ستمکاران و جباران نمی فروشند . جان می دهند، ولی دین و ایمان و شرافت را از دست نمی دهند .
9 - عزاداری برای امام حسین ( علیه السلام) و شهدای کربلا و اهل بیت مظلوم، نشانه همدلی و همراهی و همگامی با حماسه آفرینان عاشوراست . زنده نگه داشتن عاشورا، رمز بقای این حماسه جاوید است و سلاح اشک، فریاد مظلومیت بر ضد ظالمان است .
10 - آنان که به حکومت ظالمان و فاسدان تن بدهند و در برابر فساد و ظلم و بدعت و تحریف، سکوت و سازش کنند و جان خود را بیش از دین و عزت و شرف، دوست بدارند، ذلت دنیوی و عذاب اخروی و خشم خدا و نفرین خلق خدا را برای خود می خرند . شعار عاشوراییان «هیهات منالذله » است و مدالشان عزت و آزادگی .
این عبارت پر معنا و مهم، در هیأت و دستجات عزاداری، همواره به عنوان یک شعار و حتی گاه دلیل و فلسفه ی بسیاری از مجالس حسینی مطرح می شود. اما متأسفانه در برخی موارد، به غلط، به عنوان حدیث و گفتاری از امام معصوم(ع) بیان شده است. به عنوان نمونه: مرحوم دکتر شریعتی در ابتدای یکی از مقالات خود در باره ی امام حسین(ع) این عبارت را به عنوان حدیث، به امام صادق(ع) نسبت داده است. اما با بررسی منابع حدیثی در می یابیم که این عبارت پر معنا و مفهوم، حدیث بیان شده از ائمه ی اطهار(ع) نیست. بلکه بیتی از اشعار یکی از شعرای معاصر امام صادق(ع) است. دکتر مهاجرانی در باره ی این موضوع در کتاب انقلاب عاشورا می نویسد: عبارت کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا. که مشهور و پر نکته است. را نتوانستم رد مجموعه ی بحارالنوار، کتب اربعه و مستدرک الوسائل پیدا کنم. آنچه در استفاده و اطمینان نسبت به این عبارت قانعم کرد، اشاره امام خمینی(ره) است: دستور است برای همه، کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا. دستور است به اینکه هر روز و همه جا باید همان نهضت را ادامه بدهید. همان برنامه را.